loading...
سوال | سایت درسی سوال | پایه یازدهم
مجیدپیری بازدید : 2619 1392/08/16 نظرات (1)


معنی شعر درس 2 فارسی سوم راهنمایی


 

   « آب و آیینه »

1- چشمه های خروشان تو را می شناسند 

        موج های پریشان تو را می شناسند

 معنی : ای امام رضا (ع) ، هم چشمه های خروشان و هم موج های پریشان و

آشفته تو را می شناسند .


 ۲-   پرسش تشنگی را تو آبی جوابی 

       ریگ های بیابان تو را می شناسند

 ای امام رضا (ع)، تو برای هر تشنه ای مثل آب و برای هر پرسشی مثل جواب

هستی و حتّی ریگ های بیابان نیز تو را می شناسند .


 3-   نام تو رخصت رویش است و طراوت  

     زین سبب برگ و باران تو را می شناسند

 ای امام رضا (ع) چون نام تو اجازه  است برای هر شکو فایی وشادابی ، به همین

دلیل  تمام گیاهان  و قطرات باران تو را می شناسند .


 4-   هم تو گل های این باغ را می شناسی 

           هم تمام شهیدان تو را می شناسند

 ای امام رضا (ع) هم تو تمام انسان های نیک این جهان را می شناسی و

 

هم تمام  شهیدان تو را خوب می شناسند .


 5-   اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد   

        چون تمام  غریبان تو را می شناسند  

 ای امام خوب ما ، دیگر روزگار غریبی تو تمام شده است چون امروز تمام غریبه ها

 نیز تو را می شناسند .


 6-   کاش من هم عبور تو را دیده بودم        

   کوچه های خراسان تو را می شناسند

 ای امام  رضا (ع) کاش من هم مثل کوچه های خراسان عبور تو را دیده بودم .

به همین جهت کوچه های خراسان تو را می شناسند .


 

 

شعر امام :

 

1-    میلاد گل و بهار جان آمد  

    برخیز که عید می کشان آمد

 روز تولّد امام زمان (عج) که موجب شادی و نشاط روح و روان آدم  است رسیده.

 

برخیز که هنگام  شادی عاشقان شده است .


 2-  خاموش مباش زیر این خرقه    

       بر جان جهان دوباره جان آمد

 در زیر این لباس خود ساکت و آرام نباش . زیرا با آمدن تولّد امام زمان (عج) جهان

 

جان تازه ای گرفته است .


 3-   گلزار زعیش لاله باران شد        

        سلطان زمین و آسمان آمد

با تولدّامام زمان (عج) جهان از شور و نشاط زیبا و آراسته شده است .

زیرا سرور و سلطان اهل زمین و آسمان به دنیا آمده است .


4-   آماده ی امر و نهی و فرمان باش     

           هشدار ، که منجی جهان آمد

 

آماده ی اجرای دستورات و امر و نهی او باش و آگاه باش که نجات بخش تمام

 هستی

 


معنی شعر ها ی درس 4 فارسی سوم راهنمایی

 

 ۱ ـ چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن       

         که می خوانند ملّاحان سرودی

وقتی که درآمدی نداری کمتر خرج کن . زیرا دریا نوردان سرودی دارند که می گوید :

 

این بیت موقوف المعانی است.

 


 ۲ ـ اگـر   بـاران   بـه    کوهستان    نبار    

      به سالی دجله گردد خشک رودی

اگر در کوهستان باران نبارد در طول یک سال رود دجله خشک خواهد شد .

 


 

 

 گهر بی هنر زار و خوار است و سست   

          به فرهنگ باشد روان تندرست

ثروت بدون علم و هنر هیچ ارزش و اعتباری ندارد و جان و روان آدم با کسب علم 

و دانش و فرهنگ سالم می ماند .


 قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند   

  بس خجالت که ازین حاصل ايّام بریم

اگر دل و جان انسان وقت شناس نباشد و ارزش وقت را نداند ، از این روزگار خجالت

 بسیار خواهد کشید .


معنی شعر درس 5 فارسی سوم راهنمایی


« دانایی  »

۱- بدان کوش تا زود دانا شوی  

   چو دانا شوی زود والا شوی

تلاش و کوشش کن تا زود علم و دانش کسب کنی و دانا شوی . زیرا اگر علم و

 دانش بیاموزی و دانا شوی زود بلند مرتبه می گردی .

 


 ۲- نه دانا تر آن کس که والاتر است 

    که والاتر است آن که دانا تراست

هر کس که مقام بالایی دارد دلیل بر دانایی او نیست بلکه کسی مقامش بلند

است که دانش بیشتری داشته باشد .


۳- نبینی ز شاهان که بر  تخت گاه    

       ز  دانندگان  باز جویند راه ؟

مگر نمی بینی پادشاهانی که بر تخت پادشاهی نشسته اند راه درست انجام

 

کارها را از انسان های دانا می پرسند ؟


 ۴- اگر چه بمانند دیر و دراز          

به دانا بودشان همیشه نیاز

این پادشاهان حتّی اگر سالیان درازی هم حکومت کنند و تجربه کسب کنند ،

باز هم به انسان های دانا احتیاج دارند .


۵- نگهبان گنجی تو از دشمنان     

     و دانش نگهبان تو جاودان

ای انسان تو مانند نگهبانی هستی که گنج مادّی را از دست دشمنان حفظ

 

می کنی و علم و دانش نیز نگهبان همیشگی تو خواهد بود .


۶- به دانش شود مرد پرهیزگار    

    چنین گفت آن بخرد هوشیار

انسان با کسب علم و دانش مؤمن و پرهیزگار می گردد . و آن فرد خردمند و

 

هوشیار  چنین گفته است :


۷- که دانش زتنگی پناه آورد   

   چو بیراه گردی به راه آورد

که علم و دانش در سختی ها به تو پناه می دهد و تو را کمک می کند و اگر

 

گمراه گشتی و به بیراهه رفتی تو را به راه راست هدایت می کند .

 

۱- علم بال است مرغ جانت را    

         بر سپهر او برد روانت را

جان انسان مثل پرنده است و علم و دانش مثل بال های این پرنده هستند

و علم و دانش می تواند روح و روان انسان را تا اوج آسمان ها بالا ببرد و به

 او ارزش دهد .


۲- دل بی علم چشم بی نور است   

       مرد نادان زمردمی دور است

دل و جان انسانی که علم نداشته باشد مثل چشمی نابینا است و انسان نادان

 از انسانیّت دور و بی خبر است .


۳- نیست آب حیات جز دانش      

    نیست باب نجات جز دانش

تنها علم و دانش است که مانند آب حیات زندگی بخش است و هیچ عامل نجاتی

هم بجز علم و دانش برای انسان وجود ندارد .


۴- دل شود گر به علم بیننده         

      راه  جوید  به  آفریننده

اگر جان و دل انسان با کسب علم و دانش بینا شود ، می تواند به سمت خداوند

 راه پیدا کند و سعادتمند شود .


۵- آن چه در علم بیش می باید  

      دانش ذات خویش می باید

بیشترین سودی که در کسب علم و دانش وجود دارد این است که انسان می تواند

خود را بشناسد .


 معنی شعر درس 7 فارسی سوم راهنمایی


« تماشای بهار »

 1-   بـامدادی  که  تفاوت  نکند  لیل   و  نهار 

        خوش  بود  دامن  صحرا و تماشای بهار

صبح یک روز بهاری که طول شب و روز یکسان می شود ، تماشای بهار و دیدن صحرا

بسیار زیبا و لذّت بخش است .


2-   آفرینش  همه  تنبیه  خداوند  دل است 

        دل نـدارد  کـه  نــدارد بـه  خـداوند اقرار

تمام پدیده هایی که در جهان هستی وجود دارد برای بیداری و آگاهی انسان

 صاحب دل است و کسی که به وجود خدا اقرار و اعتراف نکند هیچ ذوق و

 احساسی ندارد .


3-   این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود 

        هر  کـه  فکرت  نکند نقش بـود بـر دیوار

این همه نقش و نگار و پدیده های عجیبی که در جهان خلقت وجود دارد ،

هر کس به این نقش ها و پدیده ها نیندیشد مانند عکس روی دیوار بی روح و

بی احساس خواهد بود .


4-   کوه و دریـا و درختان همه در تسبیح اند     

      نه  همه  مستمعی  فهم  کند این اسرار

همه ی موجودات هستی کوه و دریا و درختان همه ذکر خدا را می گویند .

ولی هر شنونده ای نمی تواند این اسرار و رازهای عالم را بشنود و درک کند .


5-   خبرت هست که مرغان سحر می گویند     

     آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار ؟

آیا خبر داری پرندگانی که در سحرگاهان آواز سر می دهند چه می گویند ؟

 ای انسان غافل و نادان ، از خواب غفلت بیدار شو .


6-   تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش   

     حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

تا کی می خواهی مانند گل بنفشه سرت را پایین بیندازی و از همه جا غافل

باشی ؟ حیف باشد که تو در خواب غفلت باشی و و گل نرگس بیدار و بینای

حقایق باشد .

( گل بنفشه نماد بی خبری و غفلت است و گل نرگس نماد بیداری و آگاهی )

 


7-   که تواند که دهد میوه ی الوان از چوب ؟ 

    یا که داند که بر آرد گل صد برگ از خوار ؟

هیچ کس جز خداوند توانایی آن را ندارد که از چوب خشک درخت میوه برویاند 

 و کسی جز خدا نمی تواند از خار گلبرگ های زیبا پدید آورد .


8-   عقل حیران شود از خوشه ی زرّین عنب  

        فهم عـاجـز شود از حقّـه ی  یـاقوت انـار  

عقل انسان با دیدن زیبایی خوشه های طلایی رنگ انگور  متعجّب می شود و

فهم و درک انسان از شناخت چگونگی قرارگرفتن دانه های یاقوت انار ناتوان است .         


9-   پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز  

    ماه  و  خورشید  مسخّر  کند و لیل و نهار

پاک و بی عیب و نقص است خداوندی که با فرمان و سرنوشت خودش ماه و

خورشید و شب و روز را رام و مطیع خود قرار داده است .


10- تـا قیامت سخن انـدر کـرم و رحـمت  او   

     همه  گویند  و  یـکی  گفته  نیایـد  ز هـزار

    همه ی مردم تا روز قیامت از بخشش و بزرگی و رحمت الهی سخن می گویند

     ولی با این همه سپاس یکی از هزاران نعمت او بجا آورده نمی شود .     


11- نعمتت  بـار خـدایـا زعـدد   بیرون  است   

        شکر  انعام  تـو  هـرگز  نـکند  شکـر گـزار

   ای خدا ، نعمت های تو قابل شمارش نیستند و هیچ انسان شکر گزاری

نمی تواند شکر نعمت ها و بخشش های تو را بجا بیاورد .

 


12- سعدیا راست روان گوی سعادت بردند      

     راستی کن که به منزل  نرسد  کج  رفتار

 ای سعدی ، این انسان های صادق هستند که خوش بخت خواهند شد تو

نیز صداقت و راستی در پیش بگیر زیرا آدم دروغگو هيچ گاه به مقصودش نمی رسد

همانطور که بار کج به منزل نخواهد رسید .

 


« مثل آیینه »

آینه چون نقش تو بنمود راست     

خود شکن آیینه شکستن خطاست

 اگر آینه به درستی عیب و نقص هایت را به تو نشان داد آینه را نشکن بلکه

غرورخودت را بشکن و خودت اصلاح کن .


۱- جوانی گه کار و شایستگی است    

     گه خود پسندی و پندار نیست

دوره ی جوانی دوره ی انجام کار و نشان دادن شایستگی هاست و زمان غرور و

 تکبّر و خیال پردازی نیست .


۲- چو بفروختی ٬ از که خواهی خرید   

          متاع جوانی به بازاز نیست

اگر دوران جوانی خود را از دست بدهی دیگر نمی توانی آن را به دست آوری

 زیرا جوانی کالایی نیست که بتوانی آن را از بازار خریداری کنی .


 

۳- عنیمت شمر٬جز حقیقت مجوی     

 که باری است فرصت٬دگر بار نیست

قدر دوران جوانی را بدان و به دنبال حقیقت و واقعیّت ها باش زیرا دوره ی

 جوانی فقط یک بار است و دیگر تکرار نمی شود .


۴-    مپیچ از ره راست بر راه کج        

 چو در هست ٬حاجت به دیوار نیست

هیچ گاه از راه راست منحرف نشو و به بیراهه نرو وقتی که می توانی از راه

راست به اهداف خود برسی نیازی نیست که به بیراهه بروی .

۵- ز آزادگان بردباری و سعی    

    بیاموز ٬ آموختن عار نیست

صبر و شکیبایی و سعی و تلاش را از انسان های آزاده بیاموز و بدان که آموختن

و یاد گرفتن از دیگران هیچ گاه عیب و عار نیست .


۶- به چشم بصیرت به خود در نگر  

      تو را تا در آیینه ٬ زنگار نیست

با بینش و آگاهی در مورد خودت فکر و تأمّل کن تا زمانی که قلبت همچون آینه 

صاف و روشن است و هنوز آلوده نشده است .


۷- همی دانه و خوشه ٬ خروار شد 

      ز آغاز ٬ هر خوشه خروار نیست

با انباشته شدن دانه های خوشه بر روی هم خرمن ها به بوجود می آیند

و در ابتدا هیچ خوشه ای خرمن نبوده است .


۸- همه کار ایّام درس است و پند     

    دریغا که شاگرد هشیار نیست

تمام کارهای این جهان برای انسان درس و پند و اندرز هستند امّا افسوس

 که انسان هوشیار ی پیدا نمی شود از این همه پند و عبرت بگیرد .

 

 

فصل پنجم کتاب فارسی سوم راهنمایی :

 


 اقوام  روزگار  به  اخلاق زنده اند     

قومی که گشت فاقد اخلاق مُردنی است ( ملک الشُعرای بهار)

 

مردم دنیا به خاطرِ ادب و اخلاق نیک، زنده و ماندگار هستند.

مردمی که اخلاق خوب ندارند، شایسته ی مرگ هستند.


آرایه ادبی : مُردنی و زنده متضاد هستند.

بهار : در سال 1266 در مشهد به دنیا آمد.نخستین اشعار سیاسی و

اجتماعی اش در روزنامه ی « خراسان » به چاپ رسید.

در سال 1330 از دنیا رفت.

آثارش : سبک شناسی « در 3 جلد »

            تاریخ احزاب سیاسی 

              دیوان اشعار


درس دوازدهم : دوراندیشی  ( قالب شعری = مثنوی )

این شعر از کتاب « مخزن الاسرار نظامی » است.

حکیم نظامی : از بزرگ ترین شاعران داستان سُرای

ایران است که در قرن ششم هجری می زیست.

5 منظومه که به خمسه ی نظامی شهرت یافته اثر اوست.

(مخزن الاسرار،لیلی و مجنون ،خسرو و شیرین،هفت پیکر،

اسکندرنامه )


دور اندیشی :


 1 ـ  کودکی از جمله ی آزادگان

 رفت برون با دو سه همزادگان


معنی بیت : کودکی از خانواده ی انسان های نجیب واصیل با

دو سه نفر از هم سن و سال های خودش، برای بازی کردن ،

بیرون رفت.

آرایه ادبی : ندارد

واژه های دشوار : از جمله : از گروهِ ـ از مجموعه ی /

آزادگان : ج آزاده ، اصیل و نجیب ، جوانمرد/

همزادگان : ج همزاد ـ هم سنّ و سال /



  2 ـ   پای چو در راه نهاد آن پسر

     پویه همی کرد و درآمد به سر


معنی بیت : وقتی که آن پسر بچّه شروع به حرکت و دویدن

کرد، با سر به زمین خورد.

آرایه ادبی: پا و سر = مراعات النظیر /

پای در راه نهادن =کنایه از حرکت کردن /

به سر در آمدن =کنایه از با سر زمین خوردن/

پسر و سر=جناس افزایشی در حرف اول/

واژه های دشوار : پویه کردن : دویدن ، پوییدن /



3 ـ  پایش ازان پویه درآمد ز دست

  مِهر دل و مُهره ی  پشتش شکست


معنی بیت : به هنگام دویدن ، کنترل خود را از دست داد

و مُهره ی کمرش شکست و علاقه اش به بازی از بین رفت.

آرایه ادبی : پا از دست دادن =کنایه از بی اختیار شدن،کنترل

از دست رفتن /

مِهر دل شکستن = کنایه از بی علاقه شدن /

پا و دست و دل = مراعات النظیر /

واژه های دشوار : مِهر : علاقه و عشق /

مُهره ی پشتش : ستون فَقَرات /



4 ـ شد نفس آن دو سه همسال او

        تنگ‌تر از حادثه ی حال او


معنی بیت :به خاطرِ این حادثه ( زمین خوردن آن کودک)

آن دوستانِ هم سنّ و سالش ، احساس ناراحتی و غرور می کردند.

 

آرایه ادبی : تنگ شدن نفس : کنایه از احساس ناراحتی و اندوه کردن/

حال و سال = جناس اختلافی در حرفِ اوّل /




5 ـ آنکه وُرا دوسترین بود گفت

     در بن چاهیش بباید نهفت


معنی بیت : نزدیک ترین دوستش گفت : باید او را در داخلِ چاهی عمیق،

بیندازیم.

آرایه ادبی : ندارد

واژه های دشوار :بُن : تَه / نهفت : پنهان کرد /

وُرا : مخفّف وی را /



6 ـ تا نشود راز چو روز آشکار

  تا نشویم از پدرش شرمسار


معنی بیت : تا این حادثه برای کسی آشکار نشود و ما پیشِ

پدرش شرمنده نشویم.

 

آرایه ادبی : راز و روز =جناس اختلافی در حرف وسط /

واج آرایی حرفِ « ر » / راز مانند روز = تشبیه /

آشکار : از کلمات دوتلفّظی



7 ـ عاقبت اندیش‌ترین کودکی

  دشمن او بود در ایشان یکی


معنی بیت : یکی از بچّه هایی که دشمن او بود،کودکی آینده نگر و زیرک

بود.

 

آرایه ادبی : ندارد

واژه های دشوار : عاقبت اندیش = آینده نگر

عاقبت اندیش ترین : از نظر دستوری صفت عالی

 



8 ـ گفت همانا که در این همرهان

      صورت این حال نماند نهان


آن کودک آینده نگر گفت : قطعأ این موضوع  در میان این دوستانِ همراه،

پنهان نمی ماند.

 

آرایه ادبی : ندارد

 

نکته های املایی : ۲ مورد از کلمه های مخفّف

(همرهان مخفّف همراهان و  درین  مخفّف در این)



9 ـ چونکه مرا زین همه دشمن نهند

       تهمت این واقعه بر من نهند


معنی بیت : چون که از میان همه ی بچّه ها مرا

دشمن او می دانند،پس به من بدگمان می شوند.

آرایه ادبی : ندارد

واژه ی دشوار : تهمت = گمان بد ، افترا /

واقعه = حادثه ، اتّفاق /



10 ـ زی پدرش رفت وخبردار کرد

        تا پدرش چاره آن کار کرد


معنی بیت : به سویِ پدرش رفت و او را  از ماجرا  آگاه کرد تا این که

 پدرش برای این کار چاره ای بیندیشید.

 

آرایه ادبی : ندارد

واژه ی دشوار : زی = به سویِ ، نزد



11 ـ هرکه در او جوهر دانایی است

      بر همه چیزیش توانایی است

 

 معنی بیت : هر کسی که در او گوهر دانایی وجود دارد ،

توانایی انجامِ هر کاری را دارد.

آرایه ادبی : ندارد

واژه ی دشوار : جوهر = گوهر



12 ـ دشمنِ دانا که غمِ جان  بُوَد

     بهتر از آن دوست که نادان بُوَد


 معنی بیت : دشمنِ دانایی که سبب غم و اندوه انسان باشد، از دوستِ

نادان بهتر است.

آرایه ادبی : دوست و دشمن = تضاد/

این بیت ضرب المثل است/

واج آرایی حرف « ن » /




13 ـ چون ز کم و بیش فلک درگذشت

          کار نظامی ز فلک برگذشت

 

  آرایه ادبی : تضاد ( کم و بیش )

    واژه ی نظامی : تخلص

     ز : مخفّف از

   ز فلک برگذشت : کنایه



پرتو امید   ( قالب شعر : غزل )   

 

حافظ : خواجه شمس الدین محمد قرن ۸ 

 

ردیف: غم مخور

کلمات قافیه: کنعان – گلستان – سامان – خوش­خوان –

دوران – پنهان – طوفان – مغیلان – پایان – حال گردان – قرآن

 

۱ ـ  یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مَخور

 

 کلبه ی احزان  شود  روزی  گلستان  غم مخور

 

معنی بیت : نگران نباش ، زیرا یوسفِ گم شده دوباره به سرزمین و  وطن خود

 

برمی گردد و خانه ی غم و اندوه ، روزی به شادی تبدیل می شود.

 

آرایه ادبی : تلمیح به داستان حضرت یوسف (ع) ـ

 مراعات النظیر در واژه های (یوسف و کنعان) ـ

اضافه ی تشبیهی  ( کلبه ی احزان ) ـ

تضاد در واژه های ( احزان و گلستان )

 

کنعان : نام شهری در فلسطین قدیم که وطن یعقوب،پدر یوسف،بود./

احزان : ج حزن ، اندوه ـ ناراحتی /

احزان : جمع مکسّر /


 

 ۲ـ ای دل غم­دیده حالت به شود دل بد مکن            

  وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور

 

معنی بیت :ای دل درد کشیده­ی من، مأیوس مباش که حالت بهتر خواهد شد

و آشفتگی­های فکری تو آرام و قرار خواهند یافت.

 

دل غم­دیده: دلِ خود حافظ است که دچار غم و محنت فراوانی است. 

دل بد کردن: بد دل شدن، نا امید شدن. 

دل بد مکن: بد دل و ناامید مباش.    

شوریده: 1. آشفته . 2. عاشق . 3.  دیوانه

سامان: در این جا(آرام ، قرار، آراستگی، نظم، رواج و رونق).     

نکته املایی : وین = مخفّف : و این  

آرایه­ادبی :  تضاد در «شوریده و سامان».

 


3 ـ دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت     

 دایماً یک­سان نباشد حال دوران غم مخور

 

معنی: اگر چرخش روزگار حتی دو روز مطابق آرزوی ما نبود؛گذرِ زمان همیشه

بر یک حالت باقی نخواهد ماند.

 

دور گردون: گردش روزگار، دور فلک   

 مراد: میل، آرزو، خواست 

 

آرایه ادبی :واج آرایی حرف «د» و «ر» ـ

جناس اختلافی در حرف اول : گر و بر ـ

جناس افزایشی در حرف آخر : دور و دوران

 


4 ـ هان،مشو نومید چون واقف نه‌ای از سرّ غیب

     باشد  اندر  پرده  بازی‌های  پنهان  غم مخور

 

معنی بیت : هان ای دل، نا امید مباش و غم مخور، زیرا از  رموز و اسرارِ عالمِ نهان،

 

 آگاه نیستی؛ بازی­های پنهان زیادی در پشت پرده انجام می­شود.

 

هان: بدان و آگاه باش (از اصوات و شبه جمله است). 

  واقف: بی­خبر، بی­اطلاع 

 نه­ای: نیستی           

 سر: رمز، راز.                   

غیب: عالم ملکوت، عالم بالا.   

اندر: حرف اضافه(در).     

اندر پرده: پشت پرده.

 

آرایه ادبی : ندارد

 

نکته املایی : نومید مخفّف واژه ی نا امید

واژه های غیب و پنهان با هم مترادف اند.

 


 

5 ـ  ای  دل  ار سیل  فنا  بنیاد  هستی   برکند            

چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

 

معنی بیت : ای دل من، اگر سیل نابودی پایه­های وجود را با خود ببرد؛تا زمانی که

 

 نوح کشتیبان توست، غم به خود راه نده.

 

فنا: نابودی، نیستی.      

 بنیاد: اساس، پایه.           

هستی: وجود، زندگی

آرایه ادبی : تشخیص ای دل (چون دل مورد خطاب قرار گرفته)

سیل فنا: اضافه­ی تشبیهی.(نیستی و نابودی به سیلی که  هست و نیست را با

خود می برد،تشبیه شده است.)

نوح و کشتی و طوفان و سیل : مراعات نظیر می­سازند.      

تلمیح به داستان حضرت نوح نیز دارد.

واج آرایی : حرف ت و ن

نکته املایی :  ار  مخفّف اگر  

ز : مخفّف از


 

6 ـ در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم   

    سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور  

 

معنی بیت : اگر به اشتیاق طواف خانه­ی خدا در بیابان قدم خواهی زد، از طعنه و

ملامت (سرزنش)درخچه­ی خاردار بیابان، اندوهگین مباش.

(اگر ما نیز در زندگی بر اساس علایق خود قدم در مسیری گذاشتیم؛

 نباید از سختی­ها و درشتی­های راه، ناراحت و اندوهگین یا نومید شویم)

 

کعبه: خانه­ی  خدا در مکّه.

 خواهی زد قدم: قدم خواهی زد.

سرزنش: ملامت، طعنه.          

مغیلان: درختچة خاردار که در بیابان­ها می­روید.    

 

آرایه ادبی : کعبه و بیابان و خار مغیلان: مراعات نظیر دارند.   

تشخیص : سرزنش کردن خارِ مغیلان ـ

جناس اختلافی در حرف اول : در و گر ـ

            


 

 

7 ـ گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید     

    هیچ  راهی  نیست  کان را  نیست  پایان غم مخور

 

 

معنی بیت : اگرچه استراحتگاه­های بین راه بسیار خطرناک هستند  و مقصد نیز

بسیار دور است؛ لیکن همه­ی راه­ها و جاده­ها سرانجام به انتها و مقصد می­رسند.

 

بس: بسیار، خیلی زیاد    

منزل: محلّ اتراق کاروان، جای فرود آمدن        

بعید: دور   

        

نکته املایی :  کان: مخفّ،«که آن»

آرایه ادبی : مراعات النظیر ( راه ـ بعید ـ پایان )

واج آرایی حرف ی و ن ـ

تکرار : واژه ی (نیست )

 


8 ـ حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار     

     تا  بود وردت دعا و درس قرآن  غم مخور

 

معنی بیت : ای حافظ، در تنهایی شب­های تاریک و گوشه­ی تهیدستی،تا زمانی که

زمزمه­ی تو دعا و قرآن باشد، غمی نداشته باش.

 

 این بیت از نظر دستوری منادا است( حافظا) و  همانگونه که می دانیم

شبه جمله محسوب می شود.

 

تار: تاریک

فقر: تنگ­دستی، تهیدستی

 

حافظ: تخلّص خواجه شمس الّدین محمّد شیرازی است.  

تخلّص:  خلاص، شدن، رهایی.      

تخلّص: نام ویژه­ای است که شاعران با آوردن آن در انتهای شعر خود

از تنگنای شعر رهایی می­یابد.

به بیتی هم که شاعر در آن «تخلّص» خود را می­آورد، «بیت تخلّص»

می­گویند.     

   

آرایه ادبی : خلوت ، ورد ، دعا و قرآن: مراعات نظیر

جناس افزایشی در حرف آخر : در و درس ـ

جناس افزایشی در حرف آخر : تا و تار ـ

 


تست های فصل پنجم :

1- قالب شعر « دور اندیشی » چیست ؟  

 1- قصیده                2- غزل              3- مثنوی                 4- قطعه


2- کدام لغت ، غلط معنی شده است ؟

1- آزادگان : نجیب زادگان ، جوانمردان  

 2- به سر در آمدن : با سر به زمین خوردن

 3- پویه کردن : دویدن           

 4- شرمسار : خجالت


3- چه کسی پیش پدر کودک رفت ؟

1- دشمن او              2- دوست او                3- همسالانش              4- کسی نرفت


4- دوست کودک بعد از حادثه چه گفت ؟

1- باید پدر او را خبر کرد            

2- او را از بین برد   

3- او را ته چاه انداخت  

 4- او را رها کنیم


 

5- کدام بیت در مورد نادانی نیست ؟

1- ز مُرده بتر ، هر که نادان بود  / همه زندگانیش زندان بود

2- شمعی که بود ز روشنی دور  / ندهد به چراغ دیگری نور

 

3- طلب کردم زدانایی یکی پند  / مرا فرمود : با نادان مپیوند

4- مهر ابله ، مهر خرس آمد یقین  / کین او مهر است و مهر اوست کین


 

6- ساختمان فعل کدام گزینه مانند بقیه نیست ؟

1- جگر ها خون شود تا یک نهالی باررور گردد 

                                      جگر ها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد

2- گفتا عجب است این که ز چوبی و ز آهن

                                     این تندی و تیزی و پریدن ز کجا خاست

3- غم فرزند و نان و جامه و قوت     

                                باز دارد ز سیر در ملکوت

4- کودکی از جمله ی آزادگان  

                            رفت برون با دو سه همزادگان


 

7- کدام گزینه غلط است ؟

 

1- در داستانه های کهن نتیجه گیری در آغاز ،میانه یا پایان داستان بیان

 می شده است

 

2- آثار بزرگی چون لیلی و مجنون ، شاهنامه ، مثنوی و منطق الطیر از داستان های

منظوم هستند .

3- در اغلب داستان های امروزی هدف نویسنده در پایان داستان بیان می شود

و یا به عهده ی خواننده واگذار می گردد

4- عمده ی داستان های کهن به شعر بوده است و در روزگار ما بیش تر داستان ها

به نثر هستند .


 

8- کدام گروه از لغات ، هم خانواده هستند ؟

1- تهمت ، اتهام ، وهم    

2- واقعه، وقوع ، عواقب          

3- طالب ، باطل ، مطلوب   

 4- تحمل ، محمول ، محلات

 


9- در کدام بیت « فعل » به شکل کهن ( تاریخی ) به کار رفته است ؟

1- امشب فضای خانه ی دل سبز و دیدنی است  

                                در فصل  زرد  رنگ بهاران گرفته  است

 

2- بشنو از نی چون حکایت می کند    

                              وز جدایی ها شکایت می کند

3- تا توانی دلی به دست آور    

                              دل شکستن هنر نمی باشد

4- می کوش به هر ورق که خوانی 

                              تا  معنی  آن  تمام  دانی

 


 

10- مفهوم بیت « دشمن دانا که غم جان بود / بهتر از آن دوست که نادان بود »

در کدام گزینه نیامده است ؟

1- اگر عاقل بود خصم تو بهتر     

2- دوست آن باشد که گیرد دست دوست

3- بر زمینت می زند نادان دوست  

4- دشمن دانا به از نادان دوست

 


 

11- در کدام گزینه شبه جمله بیش تری به کار رفته است ؟

1- سعدیا راست روان گوی سعادت بردند 

                            راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار

 

2- اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد  

                       چون تمام غریبان تو را می شناسند

 

3- زنهار تا توانی اهل نظر میازار        

                        دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده

 

4- حافظ به ادب باش که واخواست نباشد   

                           گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد

 


12- در کدام بیت تخلص نیامده است ؟

1- بر آستانه ی تو خاک شد سر جامی    

                     چه می کشی قدم از خاک آستانه ی خویش

 

2- عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند 

                           داستانی است که بر هر سر بازاری هست

3- زهد نظامی که طریقی خوش است    

                             زیر نشین علم زرکش است

4- چه خوش گفت فردوسی پاکزاد   

                       که رحمت بر آن تربت پاک باد


13-نام نویسنده ی کدام کتاب درست نیست ؟

1- سعدالدین وراوینی ( مرزبان نامه )        

 2- عطار ( منطق الطیر )

3- نظامی ( خسرو و شیرین )      

4- عنصر المعالی کیکاووس ( الهی نامه )


 

14- در بیت زیر کدام آرایه وجود ندارد ؟

« جان بی جمال جانان میل جهان ندارد / هر کس که این ندارد حقا که این ندارد »

 

1- جناس                  2- تلمیح               3- واج آرایی            4- تضاد


15- در کدام بیت به ترتیب فعل « مضارع التزامی » و « مضارع اخباری »

آمده است ؟

 

1- سر به هم آورده دیدم برگ های غنچه را 

                                 اجتماع دوستان یک دلم آمد به یاد

2- درخت تو گر بار دانش بگیرد    

                           به زیر آوری چرخ نیلوفری را

 

3- خداوند تدبیر و فرهنگ و  هوش   

                               نگوید سخن تا نبیند خموش

4- نام نیکو گر بماند ز آدمی   

                     به  کزو ماند سرای زرنگار


 

16- داستان های کدام کتاب به صورت نثر است ؟

1- شاهنامه ی فردوسی                    2- منطق الطیر عطار 

3- خسرو و شیرین نظامی                   4- کلیله و دمنه نصراله منشی

 


17- معنای کدام گزینه با اضافه شدن پیشوند تغییر نکرده است ؟

1- آمد ، در آمد                                2- افراشت ، بر افراشت

3- داشت ، برداشت                      4- خورد ، بر خورد

 


 

18- به واژه هایی که هم ریشه هستند و با هم ارتباط معنایی دارند ..............

می گویند .

1- هم آهنگ                2- هم خانواده              3- هم آوا           4- هم معنا

 


 

19- کدام گزینه در مورد حافظ درست نیست ؟

1- دیوان او سرشار از آموزه های عرفانی و حکمت الهی است

2- در قرن هشتم می زیسته است

3- دیوان او شامل قصیده و قطعه است    

 4- لسان الغیب یکی از القاب اوست


 

20- کلبه احزان شود روزی گلستان ، یعنی .....

1- کلبه به گلستان تبدیل می شود   

2- کلبه ی غم و اندوه ویران می شود

3- گلستان جای کلبه ی احزان است 

4- غم ها به شادی تبدیل می شود و صبر پایان می یابد .

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط علی در تاریخ 1392/08/17 و 17:27 دقیقه ارسال شده است

با سلام و احترام
آدرس وبلاگ ریاضیات دوره اول متوسطه تغییر یاقت
لطفا اصلاح نمایید
با تشکر علی نادری
www.naderi20.ir


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 629
  • کل نظرات : 1717
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1808
  • آی پی امروز : 101
  • آی پی دیروز : 90
  • بازدید امروز : 808
  • باردید دیروز : 218
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 1,822
  • بازدید ماه : 4,620
  • بازدید سال : 31,352
  • بازدید کلی : 6,247,063